یه ﺩﻭﺳﺖ ﭼﯿﻨﯽ ﺩﺍﺷﻢ ﺑﺮﺍﻯ ﻋﻴﺎﺩﺗﺶ ﺗﻮ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﺨﺘﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪﻡ … ﺩﻭﺳﺖ ﭼﯿﻨﯿﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ : ﭼﻴﻨﮓ ﭼﻮﻧﮓ ﭼَﻦ ﭼﻮﻭﻥ ﻭ ﺟﺎﻥ به جان آفرین تسلیم کرد !
منم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و ﺑﺮﺍﻯ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﻛﺸﻮﺭ ﭼﻴﻦ ﺳﻔﺮ ﻛﺮﺩﻡ ﺍﻭنجا ﺍﺯ ﯾﻪ ﻣﺮﺩ ﭼﯿﻨﯽ ﻣﻌﻨﯿﺶ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﻭ ﺍﻭﻥ ﻣﺮﺩ ﭼﯿﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ معنیش اینه که : ﭘﺎﺗﻮ ﺍﺯ ﺭﻭ ﺷﻴﻠﻨﮓ ﺍﻛﺴﻴﮋﻥ ﻭﺭﺩﺍﺭ …
خو به من چه ؟؟؟ عین آدم میگفت دیگه ! خدا بیامرزتش …
یادش بخیر ﭼﻪ ﺫﻭﻗﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻌﻠﻢ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﺑﺮﻭ ﺍﺯ ﺩﻓﺘﺮ ﮔﭻ ﺭﻧﮕﯽ ﺑﯿﺎﺭ ! ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻣﺸﻌﻞ ﺍﻟﻤﭙﯿﮏ ﺭﻭ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻬﻤﻮﻥ …
اینجوری که داریم پیش میریم چند وقت دیگه باید به دخترا بگیم : مگه پسری که ابروهاتو برداشتی ؟
یه بارم اومدم مسخره بازی دربیارم به بابام گفتم ددی ، یهو دیدم با آرپیجی تو کوچه دنبالمه !
لایک نمیکنید چرا ؟؟؟؟؟
من وقتی میرم یه مهمونی که خیلی هم باهاشون رودربایستی دارم ، وقتی که یه سکوت مسخره حکمفرما میشه اونوقت از شکمم صدای حیوانات ماقبل تاریخ درمیاد که همه میگرخن !
اصن ی وضعی !
باغ وحشیه واسه خودش !
بچه که بودم زنگ زدم ۱۱۸ فوت کردم بعد خانومه گفت تلفن شما کنترل میشه بیب بیب بیب …
جاتون خالی داشتم سکته میزدم ، سریع قطع کردم ، سیم تلفنم کشیدم ، رفتم بیرون در خونه رو هم قفل کردم !
فقط کم مونده بود از کشور خارج بشم !!!
شما یادتون نمیاد یه مسترابایی بود به صورت ذوزنقه ، خودش اینجا بود سوراخش نزدیک هسته کره زمین !
لامصب تونل وحشتی بود واسه خودش …
یه قانونی هست که میگه اگه بری کره مریخ اونجا سیگار بکشی ، بابات یهو اتفاقی اونجا داره رد میشه !
شما جوونا یادتون نمیاد یه زمانى دخترا خواستگار رد میکردن !!!
الان بزرگترین افتخارشون اکسپت نکردن ریکوئستای فیسبوقه …
یه بارم دونفر یه گوشه خفتم کردن یکیشون چاقو گذاشت زیر گلوم گفت هرچی پول داری بده منم پنج تومن بیشتر تو جیبم نبود …
ینی اینقد خجالت کشیدم که نگو ؛ میخاستم به یارو بگم شماره کارت بده بعدا کارت به کارت میکنم !
تعداد صفحات : 23